/ سرویس علمی و فرهنگی
کد خبر : 40692
تاریخ خبر : 1396/05/17 10:52 ق ظ
بهانه‌ای برای پاسداشت روز خبرنگار

روز خبرنگار؛ پاسداشت مردان و زنانی است که روایتگر خوشی و ناخوشی‌ها و فریادخواه مظلومان هستند، اما گاه خود مورد بی مهری و جفای مسئولان قرار می گیرند و منزلت و حرمتشان جریحه دار و خاطرشان مکدر می‌شود.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انجمن صنفی خبرنگاران و روزنامه نگاران ایران، محمد تاجیک: امروز سال یاد خبرنگار و بزرگداشت قلم و تراوشات گرانسنگ اوست. روز پاسداشت نگارنده زیباترین و رساترین فریادهای بیدار و خاموش جامعه است.

بهانه امروز و این نام، هنرمندی مردی از خانواده خبرنگاران است که زیباترین گزارش را از ایثار و از جان گذشتن در راه هدف انسانی خود روایت کرد و به در ازای تاریخ جاودانه شد.

سالروز گرامیداشت یکی از راویان صدیق خبر، «شهید محمود صارمی» که در طریق نگارش واقعیت‌ها، خود به واقعیت ابدی رسید و خبرساز همیشگی شد.

خبر و خبرنگار، حکایت عجیب و در عین حال غریبی است! عجیب از آن جهت که از شگفتی‌ها، ناملایمات و تنگناها روایت می‌کند و غریب از این جهت که او روایتگر  موضوعات مختلف جامعه است و در راه اطلاع رسانی و آگاهی بخشی  با برخوردهای خشن و از سر عصبانیت برخی مسئولان روبه رو می‌شود و در هنگامه انتقام جویی و شکایت مسئول از او، غریب و بی پناه است.

آنچه که نقش محوری را در این انتقال دارد، کسی نیست جز خبرنگار؛ او که نگارنده هر نیک و بدی است! تعجب نکنید از اینکه می‌گویم نگارش‌گر بدیها!

بله! در چرخه فعل و انفعالات، تغییر و تحول‌ها، جزر و مدهای طبیعت و کنش و واکنش‌های انسان‌ها، گاهی بدی و زشتی‌ها نیز پدیدار می‌شود و لاجرم! خبرنگار باید از آن تلخی‌ها و ناخوشی‌ها نیز روایت کند.

او گلوله توپخانه اعتراضات اقشار مختلف جامعه است، در هنگامه قصور و کوتاهی‌های مسئولان!

 اما گاهی خود قربانی اصلی این انفجارها می‌شود. زبان گویای جامعه، فریادگر نارضایتی‌ها، تظلم‌خواه مظلومان و محرومان و چشم و نگاه پرسشگر مردم و دست توانا و یاریگر ستم‌دیدگان و جفا رفتگان می‌شود.

هنرش بیان دردها و آلام جامعه است که گاه آنی و در لحظه و زمانی مزمن و طولانی است. این دلدادگی در قامت کاغذ و قلمی خلاصه شده و در خلاقیت و توانمندی‌های ستودنی‌اش جلوه‌گر می‌شود.

او سعی می‌کند در بیان واقعیت‌ها، بی‌طرف باشد، اما گاه در میان آن همه اتفاق خوش و ناخوش، درگیر و محبوس در تعصبات و مصلحت‌اندیشی عاملان آن رویداد می‌شود، اما وظیفه دادخواهی و حق‌ ستاندن او هیچگاه از یادش نمی‌رود؛ چرا که رسالتی عهده‌دار شده است و بر ابزاری تکیه کرده است که بزرگ خالق بی‌انتها، به حرمت و قداستش سوگند یاد کرده است.

خبرنگار باید بداند و می‏‌داند که آن کس که آگاه‌‏تر است، مسؤول‌‏تر است؛ مسؤول در قبال ملت و کشور، باورها و اعتقادات مردم، منافع ملی، تجاوز فکری و اندیشه‌ه‏‏ای بیگانه‏ به مرزهای فرهنگی، در قبال اخلاق جامعه، کژاندیشی و بعضاً بی تدبیری اداره‏ کنندگان کشور و این مسؤولیت‌ها نه تنها محدودیت نمی‏‌آفریند بلکه راه رسیدن به کمال را در این حرفه مقدس برای او هموار و هموارتر می‌‏سازد و او را به جایگاهی می‌‏رسد که جز رضایت حضرت دوست و نشاندن لبخند رضایت بر لبان همنوعان هدفی برای خود متصور نیست.

او مهرورز است، اما بسیاری از اوقات جفا و بی‌مهری می‌بیند. تیزبین و جزءنگر است و همچون بازرسی بر گلوگاه‌های مختلف جامعه نظاره‌گر وظایف و تکالیف است، اما هیچ حامی و دادخواهی ندارد.

بارها بر سر پافشاری‌اش بر قانون‌مداری و حفظ منزلت عامه مردم، مورد بی‌مهری و بی‌احترامی قرار گرفته است، اما وجدان بیدارش مانع بزرگی بر سر انصراف و چشم‌پوشی بر کمبودها و رفع آنها شده است.

آری! مظلومیت و صبوری خبرنگار در طول سال‌ها فعالیت داستان مطّول و خواندنی‌است از نامهربانی بعضی از مسئولان که در انجام تعهدات، مخاطبان خود را ناراحت و مغموم کرده‌اند و حالا، در برابر حق خواهی آنها دیواری کوتاهتر از خبرنگاران پیدا نمی‌کنند و بانگ و فریاد خود را بر سر آنها فرود می‌آورند.

روزی یکی از وزرای دستگاهی عریض و طویل همچون وزارت آموزش و پرورش که خود معلم دیروز خبرنگاران در سر کلاس درس بوده است و آداب و مرام انسانی و خیر خواهی را به او آموخته است، در مراسم تجلیل از معلمان نمونه کشوری و در پاسخ به گلایه یکی از معلمان نمونه مبنی بر رسانه‌ای نکردن پرداختی‌های معلمان می‌گوید «ما به هیچ عنوان قصد رسانه‌ای کردن اخبار حقوقی معلمان را نداریم، اما برخی "خبرنگاران از آدم آویزان می‌شوند" و آنقدر فشار می‌آورند که ناچاریم حرف بزنیم که امیدواریم اصحاب رسانه، اصرار را از ما بردارند و یقین بدانید مایل نیستیم کارهایی که انجام می‌دهیم رسانه‌ای کنیم».

او نهیب بر سرش می‌زند؛ آن هم به خاطر پافشاری خبرنگاران بر رعایت قانون! و سیبل تیر و ترکش‌های بی‌محابای افراد جامعه می‌شود که فریاد اعتراض سر می‌دهند.

روز دیگر نیز، در همایش مدیران کانون‌ پرورش فکری کودکان و نوجوانان سراسر کشور که چند روز پیش در سالن حجاب برگزار شد، از سوی یکی از مسئولان این مرکز تربیتی بی هیچ دلیل و توجیهی علی رغم اینکه بارها در سخنرانی خود بر رعایت اخلاق و تربیت اسلامی تاکید می‌کند و از بی اخلاقی‌های رایج در جامعه نالان است، به یکباره و بی هیچ مقدمه و دلیلی خبرنگاران را مصداق بی‌دانشی و بی‌درایتی قلمداد می‌کند و می‌گوید«مثل خبرنگاران که یک چیزی دستشان می‌گیرند و بدون اینکه اطلاعاتی داشته باشند، از ما سئوال می‌کنند» شغل و کرامتش به ُسخره گرفته شده و منزلت اجتماعی او دستخوش بی اخلاقی به اصطلاح فردی روشنفکرمأب! می‌شود.

بله! امروز پاسداشت مردان و زنان بی‌ادعایی است که این راه مخاطره‌آمیز و پرُ استرس را انتخاب کردند، سختی و مرارت‌های آن را به جان خریده‌اند تا آسایش فکری، روانی  و آرامش پس از طوفان ناامیدی‌ها و ناملایمات امور مختلف زندگی را به هر خانه، کاشانه و هر قلب آزرده و هر خاطر مکّدر شده‌ای هدیه کنند و امیدوارم زبان حال خبرنگاران را بخوبی در قطعه شعر کوتاهم روایت کرده باشم که:

قلمت نیش وزین است، کسی می‌داند/ هنرت رُکن رکین است، کسی می‌داند!/جلوه و مظهر داناییستی/ سوز تو ساز بلیغ است، کسی می‌داند!

برچسب ها :
چاپ خبر چاپ خبر
ارسال به دیگران ارسال به دیگران
نظرات
نام و نام خانوادگی :
ایمیل :
نظر :
به نظر شما مهمترين اولويت انجمن صنفي خبرنگاران كدام كزينه است؟