تازه هاي کتابخانه :رسانه، دين و تضاد
رسانه، دين و تضاد، ويراستار لي مارسدن و هيثر سويجني، انتشارات اشگيت، 2009، 168 صفحه.
Marsden, Lee and Savigny, Heather, “Media, Religion and Conflict“, Ashgate Publishing, 2009.
کتاب «رسانه، دين و تضاد» شامل 7 مقاله در زمينه روابط متقابل ميان سه مفهوم رسانه، دين و تضاد از نويسندگان مختلف ميباشد. ويراستاران کتاب ضمن گردآوري مقالات، در ابتداي کتاب يک مقدمه مفصل و در پايان، مقالهاي در راستاي نظريهسازي در حيط? پيوند ميان رسانه، دين و تضاد نگاشتهاند.
ـ مقدمه: رسانه، دين و تضاد: نويسنده بر اين باور است که نمي توان رابطه ميان رسانه و دين را بدون در نظر گرفتن فضا و گفتمان سياسي فهم کرد. گفتمان «ديگري» بحث اصلي گفتمان سياسي رسانهاي است و در حال حاضر گفتمان سياسي غرب دين را به مثابه ديگري ساخت ميدهد. نقطه تمرکز غرب بر دين اسلام است و آن را منبع تضاد در جهان معرفي ميکند و با واسطه رسانه مفاهيمي نظير تروريست اسلامي، گروه اسلامي منحرف، گروههاي ترور اسلامي، اسلام در برابر غرب و … را به دين اسلام پيوند ميدهند. در فضاي سياسي نوليبرال، نخبگان سياسي به واسطه رسانههاي چاپي و سمعي-بصري افکار عمومي را شکل ميدهند و ارتباطات سياسي عمومي را مديريت ميکنند. نويسنده تعامل ميان رسانه، سياست و افکار عمومي را در شکل زير ترسيم کرده است. نويسنده کتاب در ادامه هفت مقاله با محتواي تعامل دين، رسانه و تضاد در فضاي سياسي گردآوري کرده است که به عنوان مشاهداتي براي تاييد اين تعامل و اطلاعاتي براي نظريه سازي در راستاي پيوند ميان آنها مي باشد.
ـ تروريسم اسلامي و سرکوب سياسي: مقاله حاضر پوشش خبري اسلام را به ترويج و انتشار گفتمان اسلامي پيوند ميزند و با اين حال عنوان ميکند که نخبگان درصدد سياستزدايي اين فعاليتها هستند. اسلام و تروريسم همچنين مسلمان و تروريست را به هم پيوند ميزند و تروريسم را به مثابه يک کنش ديني به جاي يک کنش سياسي بازنمايي ميکند. در واقع اسلام به عنوان ديگري در رسانهها بازنمايي ميشود و زمينه سرکوب آن را در ميان افکار عمومي فراهم ميگردد.
ـ آيا BBC جانبداري ميکند؟ مشارکت و پوشش اخبار جنگ 2006 حزب الله و اسرائيل: اين مقاله به تحليل محتواي مفصل پوشش خبري BBC از جنگ اسرائيل-حزب الله ميپردازد و به اين نتيجه مي رسد که پوشش خبري به نفع اسرائيل مي باشد و اين رسانه کاملاً با يک جانبداري و عدم عينيت پوشش خبري دارد. و همچنين تاييد ميکند که پوشش خبري تاثير زيادي بر ساخت و شکل دهي افکار عمومي دارد.
ـ آيا اسلام به مثابه تهديد است؟ مسئلهسازي مسلمانان در رسانههاي جمعي و تاثير آن بر نظام سياسي: مقاله حاضر به تحليل پويايي تضاد در کشور سوئيس ميپردازد و ناظر بر اين است که چگونه ارتباطات سياسي در سوئيس اسلام را مسئلهساز معرفي ميکند. در واقع روايت و گفتمان متضادي در سوئيس شکل گرفته است که اسلام را به عنوان «ديگري تهديدکننده» بازنمايي ميکند. نويسنده مقاله درصدد بررسي شکلگيري فرايند (مسئلهسازي اسلام و ديگري تهديدکننده) به واسطه رسانه هستند.
ـ مسلمانان در رويدادهاي مطبوعاتي يا رسانههاي به عنوان نشانه تضاد فرهنگي: نويسندگان مقاله با ارائه يک کارتون مذهبي به بررسي آزادي بيان در دانمارک ميپردازند. در واقع ظهور رسانه موجب ايجاد مرزبندهاي ملي، فرهنگي، قومي و ديني شده است.
ـ حکومت AKP در ترکيه: سياست، دموکراسي و رسانه: اين مقاله تضاد و تنش موجود ميان اسلام و دموکراسي با کاربرد مثال خيزش حزب عدالت و توسعه در ترکيه را بررسي ميکند. و تاکيد بر نقش رسانه دارد که از رسانه سکولار به رسانه ديني و از جايگاه رسانه ضد دولتي به رسانه دولتي تغيير يافته است.
ـ بلاغت سياسي در واتيکان، اهداف و راهبردهاي درياي مقدس (واتيکان) به مثابه کنشگر گذار: عليرغم جدايي کليسا از دولت با اين حال اين جدايي مطلق نيست. اين مقاله نقش سياسي کليساي کاتوليک را بررسي ميکند و تاکيد بر نقش سياسي کليسا در انسجام و اتحاد اجتماعات مختلف در جنگ داخلي لبنان دارد.
ـ عامگرايي و امنيت در سخنراني سياسي: کمپين رياست جمهوري ايالت متحده در 2008: اين مقاله تحليل واژگاني از دو کمپين سخنراني رياست جمهوري ايالت متحده اخير است. هر دو سخنراني در يک کمپين انتخاباتي اتفاق مي افتد که به صورت کاملاً مذهبي تدوين شدهاند.
ـ به سوي نظريهسازي در زمينه پيوند ميان رسانه، دين و تضاد: نقطه ثقل هر مقاله آگاهي از مجموعه تعاملات پيچيده ميان رسانه، دين و تضاد درون يک محيط نوليبرال است. هر يک از مطالعات موردي تعامل نظري با شيوهاي که رسانهها دين و تضاد را تفسير، توصيف و بازنمايي ميکند و همچنين تعامل نظري با ماهيت گفتمان سياسي تطبيقي دارند. در مقاله پاياني يک چارچوب تحليلي از تعامل متقابل سه مفهوم مذکور در متن سياسي ارائه ميکند.
نويسنده از نظريه هاي تعامل ديالکتيک ساختار و عامليت آنتوني گيدنز، تعامل نابرابر ساختار و عامليت و انتخاب استراتژيک هاي و جوزف و واسطهگري فرهنگ بين عامليت و ساختار آرچر در مدلسازي خود بهره ميگيرد و سه مفهوم رسانه، دين و تضاد را در تعامل با مفاهيم ساختار و عامليت مورد مداقه قرار مي دهد.
نويسنده بر تاثير مفاهيم رسانه، دين و تضاد بر ساختار يعني محتواي سياسي و عامليت يعني نخبگان سياسي تاکيد دارد و اين تعامل را يک فرايند پويا و سيال در نظر مي گيرد که به صورت مدل زير ترسيم مي کند.